چپ، راست، کارگزار | آیا اصلاحطلبان ایدئولوژی سیاسی مشخصی دارند؟
جبهه اصلاحات نامزدهای اختصاصی خود در انتخابات ریاستجمهوری ۱۴۰۳ را معرفی کرده است؛ اسحاق جهانگیری، مسعود پزشکیان و عباس آخوندی. در این گزارش به این موضوع میپردازیم که مهمترین نقاط قوت و ضعف هرکدام از این کاندیداها چیست؟
رویداد ۲۴ | میثم سعادت: جبهه اصلاحات بعد از چند نشست و برخاست و بعد از اینکه لااقل دو نفر از چهرههای مطرح آن، محمدرضا عارف و محمد صدر، نامزد انتخابات نشدند، تصمیم نهایی را گرفت و اعلام کرد که از سه نامزد در انتخابات پیش رو حمایت خواهد کرد؛ اسحاق جهانگیری، عباس آخوندی و مسعود پزشکیان. سه نامزد با شباهتهای کم و اختلافات زیاد که شاید نشانی از تکثر گفتمانی در جریان اصلاحات باشد.
پشتوانه حزبی
از این سه نامزد، سالهای سال، اسحاق جهانگیری یکی از چهرههای اصلی حزب کارگزاران سازندگی بوده و در همه این سالها به عنوان یک اصلاحطلب، فعالیت سیاسی داشته است. جهانگیری سال ۸۶ سرلیست فهرست اصلاحطلبان بود. سال ۱۳۹۲ هم رئیس ستاد انتخاباتی مرحوم هاشمی رفسنجانی بود و بعد از آن با فشار اصلاحطلبان، معاون اول دولت روحانی شد.
با اینکه گفته می شود در این یکی دو سال اخیر، کمتر در جلسات حزبی حاضر میشود اما در میان نامزدهای اصلاحطلب، جهانگیری حزبیترین چهره به شمار میرود. این ویژگی جهانگیری، دقیقا در نقطه تقابل او با دو نامزد دیگر این جریان است.
عباس آخوندی و مسعود پزشکیان در هیچکدام از احزاب اصلاحطلب سابقه فعالیت ندارند. البته پزشکیان در ادوار مختلف مثل مجلس هشتم و دهم، در لیست اصلاحطلبان قرار داشت و در مجلس دهم حتی توانست بر کرسی نایب رئیسی مجلس هم قرار بگیرد. کرسی نایب رئیسی سال ۹۲ یک رئیسجمهور به ایران معرفی کرده بود و حالا مسعود پزشکیان امیدوار است دومین نایب رئیسی باشد که در پست ریاست جمهوری قرار می گیرد.
هر سه نامزد معرفی شده از طرف اصلاحطلبان، یک بار در انتخابات ریاست جمهوری سال ۱۴۰۰ ردصلاحیت شدهاند. جهانگیری یک بار سال ۸۶ برای مجلس تایید صلاحیت شده بود. عباس آخوندی در انتخابات دیگری شرکت نکرده است و مسعود پزشکیان هم پنج دوره است که نماینده تبریز میشود. او البته این دوره برای انتخابات مجلس ردصلاحیت شد و بعد از گلایههایی که از سوی بعضی شخصیتهای مهم مطرح شد، به عرصه انتخابات بازگشت.
سابقه اصلاحطلبی
اسحاق جهانگیری از مدیران ارشد دولت هاشمی، خاتمی و روحانی بوده است و مراتب ترقی را یک به یک پیموده است. عباس آخوندی اما گرایش و خواستگاهی راست دارد و حتی در انتخابات ۷۶ نیز از حامیان ناطق نوری و از مخالفان سید محمد خاتمی بود ولی در دولت روحانی سعی کرد با نیروهای اصلاحطلب همکاری کند.
عباس آخوندی در جریانشناسی دهه ۶۰ در جناح راست قرار میگرفت. در دوره سازندگی، او هم مانند چرخشی تکنوکراتیک کرد اما نه مانند مثلث، نجفی-نوربخش-کرباسچی. وارد کارگزاران نشد و مانند امثال غرضی بیرون از حلقه تکنوکراتهای هاشمی و نزدیک به راست ماند و طبیعتا جایگاهی پیدا نکرد. از سال ۸۸ به میانه نزدیک شد. از چهرههای ستاد میرحسین موسوی در دیدار با رهبری پس از اعتراضات بود و در کابینه روحانی وزارت کرد. او در این سالها به لحاظ پشتوانه نظری، به حرفهایی که سیدجواد طباطبایی درباره ایرانشهر و ایرانگرایی میزد، علاقهمند شد. مکمل این حرفها، اعتقاد افراطی به بازار آزاد بود. آخوندی در این سالها یکی از چهرههای مورد علاقه روزنامه دنیای اقتصاد، ارگان رسمی بازار آزاد در ایران، بوده است.
مسعود پزشکیان هم از وزیران دولت خاتمی بود که گرایش چپ اسلامی دارد و از معدود چهرههای نیروهای خط امام در دهه ۶۰ است که به سنت آن یعنی سادهزیستی و حمایت از مستضعفان وفادار مانده است.
نگاه ملی یا محلی
در سالهای اخیر، شاهد رشد توأمان ملیگرایی و مطالبات محلی بودهایم. بنابراین دور از ذهن نبود که کاندیداهای اصلاحطلب هم نسبت به این دو مسئله موضع داشته باشند.
عباس آخوندی نسبت به سایر نامزدها، در این حوزه حرفهای بیشتری برای ارائه دارد. او برنامه خود را بر اساس ایدهای مطرح کرد که متاثر از آرا و نظرات سید جواد طباطبایی است. حرفهای طباطبایی البته بسیار مبهم است و جز در شعارهای گروههای سلطنتطلب به زبان سیاست ترجمه نشده است. در مورد آخوندی به نظر میرسد او رویکرد مدنیتری به مسئله ایران دارد و صرفا در برخی اصطلاحات با طباطبایی مشترک است.
مسعود پزشکیان، تا حد زیادی نمایندگی خود را مدیون هموطنان ترکزبان است و در سطح حوزه انتخابیهاش از مطالبات آنان حمایت کرده و از سوی برخی متهم به قومگرایی است. او چنین اتهاماتی را صریحا رد کرده است و با توجه به تعلقات عمیق او به جریان چپ خط امامی بعید هم به نظر میرسد او نسبتی با قومگرایان داشته باشد. با اینحال، او سعی میکند از موضعی برابریطلبانه با مسئله ملی روبرو شود و مستقیم روی موج ملیگرایی سوار نمیشود.
اسحاق جهانگیری نیز مثل سایر کارگزاران سازندگی، نگاه تکنوکراتی به مسئله سیاست دارد. او در هنگام ثبتنام گفت که اصلاحطلب است «اما» نگاهی ملی دارد. فارغ از انتقادات منتقدانی که میگفتند مگر اصلاحطلبان نگاه ملی ندارد که جهانگیری چنین گفته، به نظر میرسد منظور آقای جهانگیری در این جمله از نگاه ملی، داشتن رویکرد «فراجناحی» بوده است. جریان مطبوعاتی کارگزاران در این سالها مدافع و مروج جریان ناسیونالیستی سید جواد طباطبایی بوده است اما از آنجا که کارگزاران خصلتی ابری دارند و هرکس ساز خودش را میزند، معلوم نیست جهانگیری چقدر موافق این جریان فکری باشد.
چپ و راست اقتصادی
از منظر اقتصادی، عباس آخوندی راستترین نامزد این دوره از انتخابات است. در مقابل مسعود پزشکیان با دیدگاه های اقتصادی چپ مذهبی وارد انتخابات شده است. اینجا بیشترین اختلاف گفتمانی بین سه نامزد مطرح جبهه اصلاحات دیده میشود.
اسحاق جهانگیری مانند دیگر کاندیداهای این دوره – و دورههای قبل- رویکرد روشنی ندارد. مدیران تکنوکرات جمهوری اسلامی چه اصولگرا چه اصلاحطلب، عمیقا به بازار آزاد و عقبنشینی از مسئولیتهای اجتماعی دولت اعتقاد دارند اما اگر بار بخورد و مقبولیت بیاورد، حاضرند وعدههای رفاهی هم بدهند.
مقصر خطاهای روحانی
مهمترین پاشته آشیل این سه نامزد، عملکرد دولت دوم روحانی بود. در میان این سه نفر، اسحاق جهانگیری به خاطر اینکه متولی دلار 4200 تومانی بود، بیش از دیگران مورد انتقاد قرار خواهد گرفت. عباس آخوندی هم در یکی دو روز گذشته به شدت مورد انتقاد برخی جریانهای اصولگرا قرار گرفته است. آنها میگویند افزایش قیمت مسکن در دولت روحانی نتیجه فعالیتهای عباس آخوندی بوده است. در حالی که در دوره جانشیان آخوندی هم، محمد اسلامی، رستم قاسمی و مهرداد بذرپاش که این سومی اتفاقا نامزد انتخابات پیش رو نیز هست، وضعیت مسکن بهبود نیافته است و اتفاقا آخوندی در چهارسال اول دولت روحانی، عملکرد قابل دفاعی در این زمینه داشته است.
مسعود پزشکیان هم به خاطر همان خصلت حزبگریزی، از همان سال 92 شیفته حسن روحانی نبود و گاه از او انتقاد میکرد. پزشکیان بهخصوص منتقد جدی طرح سلامت حسن روحانی و وزیر بهداشت او یعنی قاضیزاده هاشمی بود که خوب شروع شد و بعد پولش تمام شد و وزیر هم گذاشت و رفت. همه اینها این امتیاز را به پزشکیان میدهد تا به عنوان اصلاحطلب منتقد دولت روحانی وارد انتخابات شود.
یک نکته دیگرد هم در اینجا وجود دارد. ظاهرا بعضی چهرهها مثل محمد شریعتمداری و مصطفی کواکبیان، حاضر به رقابت در انتخابات اولیه جبهه اصلاحات نشدهاند تا شاید شانس بیشتری برای گرفتن تایید صلاحیت داشته باشند. آنها امیدوارند که در مراحل بعدی، جبهه اصلاحطلبان در این تصمیم خود تجدیدنظر کند. البته به این فهرست میتوان چند نام دیگر هم اضافه کرد. افرادی مثل عبدالناصر همتی که دوره قبل نیز در فهرست اولیه نبود اما در نهایت تایید صلاحیت شد یا علی صوفی که دبیرکلی حزب پیشرو اصلاحات را بر عهده دارد و پیش از این عضو شورای مرکزی حزب اتحاد ملت هم بود.
روزنهگشاها
گروهی از اصلاحطلبان و نیروهای میانهرو نیز با انتشار بیانیهای، تحت عنوان راهگشایان، ظاهرا فعالیت خود را برای لاریجانی شروع کردهاند. آنها کم و بیش از لاریجانی تعریف میکنند و حتی از نامزدهای اصلاحطلب میخواهند در صورت تایید صلاحیت، انصراف دهند تا آرای لاریجانی پراکنده نشود. چهرههای نزدیک به کارگزاران مثل کرباسچی که در انتخابات مجلس بیانیه روزنهگشاها را امضا کرده بودند، این دوره حاضر به امضای بیانیه راهگشاها نشدند تا جهانگیری را تنها نگذارند.